یک طلوع خورشیذ با نگاهی تازه
ارمغان مستان سحر یک طلوع روشن
یک غروب یک نگاه خواهان
یک سره از وسط باده فروشان سحر
تا در میکده عشق
خط سرخی به امید دیدن
رخ زیبای تو ترسیم کند
تو تماشا گه رازی خط تصویر رخت تا سحر ها پیدا
انتهای سحر عشق رخت
زیبایی داده بر محفل مستان سحر
تو خودت می دانی عشق خود شیدایی ست
لیک باور نکنی عشق وشیدایی را
اندکی صبر سحری در پیش است
رخ نما تا سحر عشق شود همراهت
تا دو باره بخوانی شعر با هم بودن
و من این می دانم
سحری که دل من شیدا شد
در کنارم بودی
عشق یک مو هبتی الهی است که هر کس بتواند بدست آوردش کار مهمی انجام داده است ،ولی وقتی عشق آلوده چی وقتی عشقی را به ریا آلوده کردیم ، یا آلوده بودن عشق خود را منکر شدن خیلی بد است چون خیلی ها هستند که عاشق هستند ولی نمی خواهند کسی از این موضوع با خبر شود،با خبر شدن از عشقی که پاک است چه اشکالی ایجاد می کند ، گاهی هم عشق هایی هستند که همین عشق ها باعث میشوندکه طرف وقتی فهمید که کسی یا کسانی عاشقش هستند ، آلوده شود چرا ؟ معلوم است برای این است که می گویند، چون ما را دوست دارند، هر کاری کردیم چیزی بهمان گفته نمی شود ، همین چیزی نگفتن ،میشود سوء استفاده از عشق، برای همین هم است که اعتقادما به عشق گونه ایی دیگر دارد .
عشق این روزا مثل بازی کودکانه شده است که وقتی یکی از طرفین از بازی خسته شد دعوا کند وبازی را به هم بزند ، باز فردای روز بازی را شروع کند ، تا جایی که همه بدانند طرف بازی به هم زن است ، در عشق ورزی هم همین گونه است ما حق نداریم وقتی با کسی طرح عشق یا دوستی را ریختیم بعدا بازی در آوریم تنها به این خاطر که طرف ما را دوست دارد یا عشقمان است .این حق ما نیست قدرت عشق سوای این حرف ها است کسی که عاشق میشود ابتدا اگر نمی داند ولی بعدا می داند که چکار دارد می کند ، وقتی دلت برای کسی به غیر از خودت تپید خواهی فهمید که عشق است ، اینجا نباید دغل بازی در آورد .
خیلی ها هستند که اصلا معنی عشق را نمی دانند تنها هدفی که دارند این است که می خواهند عشقی داشته باشند که با تمام خواسته های آنها یکی باشد هر چه گفتند بگوید باشد واگر خودش چیزی خواست بگویند نه این است که این گونه عشق ها هم دوامی نخواهند داشت اعتقاد بر این است که عشق ودوستی نباید یک طرفه باشد اگر یه طرفه بود بازنده طرفی است که خودش را دوست دارد ودیگران را نمی خواهد چون اگر ما کسی را دوست داشته باشیم هرچه او بگوید انجام دهیم از طرفمان هم همین انتظار را داریم که هر چه گفتیم بگوید باشد .
بیشتر عشق های آلوده باعث ویرانی زندگی ها میشود یکی از عشق های آلوده عشقی است که گناه معشوق را پنهان نگه می دارد و نمی خواهد باور کند که معشوق آلوده شده از طریق محبت عاشقانه او ، این محبت شکل های مختلف دارد که یکی از این شکل های محبت مادر به فرزند است که گاها باعث خیلی از آلودگی های فرزند می شود در این مجموعه ایی که می نویسم تمام تلاشم این است که راه درست عشق را معرفی کنم نمی خواهم روزی ، روزگاری شاهد عشقی باشم که پایانش آلوده گی باشد دوست دارم تمام کسانی که مطلب مرا می خوانند درسی بگیرند و از نو عشق خود را باز سازی کنند .
عشق در ابتدا خیلی آسان است مثالی بزنم شما به یک نفر در یک مسیر چندین بار سلام می کنید همین سلام ها باعث دوستی میشود که گاها همین دوستی های ساده تبدیل به عشق های بزرگ می گردد پس با یک ابراز محبت عشق ایجاد میشود ولی بعد چی ، بعد که هزاران مشکل به دنبال دارد چی چرا نمی خواهیم قبول کنیم که عاشق نشویم ، اگر هم عاشق میشویم دانسته عاشق شویم که مشکلی برایمان ایجاد نشود من نمی دانم چگونه می توان این موضوع را بررسی نمود ،همین قدر می دانم که اکثر جوانا در این وبلاگ های خود از عشق وشکست در عشق می گویند ولی چه فایده .
در انتها این را بگویم که عشق به خدا هیچ وقت شکست ندارد چرا ؟ چون ما خدا را بی شیله وپیله دوستش داریم بدون مشکل به درگاهش می رویم و هرچه هم بخواهیم می گوییم ومی خواهیم ، چرا همیشگی است برای اینکه ما خدایمان را عاشقانه دوستش داریم وقتی عاشقانه دوستش داریم وعاشقانه می پرستیمش دیگر نیازی به چیز های سخت در این راه نیست خدا بهترین گزینه برای عشق های خوب است هر کسی مبنای عشق خود را خدا قرار دهد همین گونه خواهد بود موفق وجاری باشید
همه این را می دانند که عشق یک نیاز است ،این نیاز جنبه های مختلفی دارد که هر کسی به این جنبه ها با دید خود نگاه می کند ،یکی تنی ،یکی خدایی ، یکی واقعا برای اینکه عاشقانه زندگی کند ،دیدگاه ها مختلف در زمان های مختلف باز هم با هم تفاوت پیدا می کند مثال:
عشق یک انسان 15ساله با عشق یک انسان 30ساله تفاوت دارد، آنی که سن کمتری دارد صادقانه تر به موضوع نگاه می کند یا بر عکس تنها هدفش هوسی است گذرا ولی یک سی ساله نگاهی دیگر دارد او به عشق با نگاه زندگی می نگرد ، دوست دارد وقتی عاشق میشود با معشوق خود زندگی مشترکش را هم شروع نماید .
اما عشق یک نفری که سنی ازش گذشته ودیگر عشق های تنی بدردش نمی خورد با این دو عشق متفاوت است بر حسب نیاز عمل می کند شاید این گفته درست باشد که عشق پیری گر بجنبد سر به رسوایی کشد ولی خیلی از پیران عاشق خدا می شوند عاشق می شوند تا راه نجات را پیدا کنند وقتی رخ زیبا میخواهند این نیست که دختری زیبا باشد رخ زیبا یا چهره گشا نگارا ، این ها مال آنانی است که در عشق ذوب شده اند و دارند تلاش می کنند تا شاید قبل از وصال چهره زیبا را تماشا کنند ، یا در تماشگه راز باشند ،خود شاهد عشق ورزی عاشقان .
خیلی وقت ها با خودم می گویم آنهایی که عاشق میشوند دنبال چه هستند چه چیزی را از عشق می خواهند که این قدر خودشان را به آب وآتش می زنند تا شاید برسند جایی که دلخواهشان است ولی وقتی می رسند به هدفی که داشته اند یک باره صد و هشتاد درجه عوض میشوند، چرا ؟ برای اینکه عاشق نبودن ، اگر کسی عاشق باشد ممکن نیست وقتی به معشوق رسید یک باره تغییر روش دهد .
این است که گاها ایمان به عشق اندکی متزلزل میشود ، باور کم رنگ می گردد ، با خودم می گویم دنبال چه هستم چه چیزی را می خواهم برای این جوان ها بگویم باز هم دلم راضی نمی شود راهی را که انتخاب کرده ام رها نمایم ، می روم تا جایی که ممکن باشد ، که اگر به خواسته ام ، که یک عشق بی ریا ، ناب ، پاک مانند چشمه ساران زاگرس است، رسیدم که موفق شده ام اگر هم نرسیدم که چیزی را از دست نداده ام ، من عشق را عبادت به درگاه حق می دانم ، می گویم باید لیاقت داشته باشیم تا عاشق شویم، وقتی لایق بودیم ، عشق هم با ما همراه میشود ، زندگی که همراه با عشق بود خیلی بهتر خواهد بود ، دو نفر که عاشق هم می شوند برای اینکه همدیگر را دشته باشند همواره سعی می کنند که دور از هم نباشند ، به گفته های هم احترام بگذارند ، مثل عبادت ما به درگاه حق هر چه هم بد باشد بازم خدا ایرادی نمی گیرد وچیزی نمی گوید چرا همان طوری که ما خدا را دوست داریم ، عاشقشیم عبادتش را به جا می آوریم سجده میکنیم ، خداوند هم بندگان خود را دوست دارد عاشقشان هست ، اگر این گونه نبود که رزقشان را نمی داد .به سمت خودش نمی خواندشان ، ما هم میباید این گونه باشیم تا بتوانیم عشق ورزی کنیم ، عشق ورزی یک نوع مهربونی است .
باز هم شاید آمدم و چیزی نوشتم تا ببینم تقدیر چه رقم خواهد زد موفق و جاری باشید
امروز دلم می خواهد واژه ها را بگردیم وبا هم مروری داشته باشیم بر آنچه که هستیم ، یا خواهیم بود .
انسان واژه ایی است که به هر کسی نمی توان اطلاق نمود چون انسان بودن بقدری سخت است که گاها توان بودن را از آدمی می گیرد وقتی می خواهیم انسان باشیم لازم است از هر نظر پاک باشیم که این پاک بودن قدری مشکل است ولی می توان بود وقتی پستی ، درنده خویی ، حسادت ، کینه ورزی ، و همه کار های بد را کنار گذاشتیم ، انسان میشویم و به سمتی حرکت می کنیم که به غیر او هیچ نیست هر چه هست اوست ولا غیر .
عشق ورزیدن عشق ورزیدن یه کار بی نهایت سخت است حتی از انسان شدن هم سخت تر است چون عشق ورزی لازمه اش دوست داشتن است وقتی دوست داشتیم نمی توانیم نفرت داشته باشیم وقتی نفرت نداشته باشیم مهربانی خواهیم داشت وقتی مهربان بودیم می توانیم عشق ورزی کنیم و همه را دوست داشته باشیم واونی را هم که دوست داریم وعاشقش هستیم هیچ وقت رهایش نمی کنیم تمام تلاشمان را به کار خواهیم بست تا بتوانیم نگهش بداریم و عشق ورزیدن را سر مشق خود کنیم توام با مهربانی .
نگوییم ما برتریم ، ما ثروتمندتریم ، ما دانا تریم ، بگویم ما عاشق تریم .میهربان تریم .بهتر می توانیم دیگران را درک کنیم وتا می توانیم کاری می کنیم که همه ما را دوست داشته باشند امروز پایان ماه مهربانی است در این ماه مهربانی چه کردیم از خدا چه گرفتیم از چه نعمتی برخوردار شدیم به قدر توانمان توشه برداشتیم راستی به دوستمان که از خودمان بی علت دورش کرده بودیم سر زدیم برادرمان را کمک کردیم به هر حال فرا رسیدن عید سعید فطر را به هم دوستان که مرا می شناسند وتمام مسلمین جهان تبریک می گویم موفق وجاری باشید
گاهی با خودم خلوت می کنم وقتی نوشته را جمع وجور می کنم در صورتی که اصلا تنهایی را دوست ندارم ودلم نمی خواهد در زندگی حتی برای ساعتی تنها در خلوت خود باشم ولی برای نتیجه کاری لازم است که بررسی کنیم چقدر خوب بود تا چه اندازه موفق بوده ایم یا شکست خورده ایم در هر دو صورت ما خواستار این هستیم که عشق را بازیچه نگیریم نگوییم که عشق را هم میشود فراموش نمود راستی تا به حال شده موضوع جالب در زندگی داشته باشید بعد فراموش کرده باشید ممکن است به علت دوری مشکلات در فکرش نباشید ولی فراموشی خیر .
برای اینکه کمتر اذیت شویم در انتخاب دوست دقت می کنیم در انتخاب معشوق دقت می کنیم تا زمانی که با مشکل مواجهه شدیم به راحتی بتوانیم مشکلمان را خودمان حل کنیم به غیر این باشد بهتر آن است که اصلا به میدان زندگی وارد نشویم که خیلی سخت است ومشکل .ما سال ها در تلاش هستیم تا شاید عشقی داشته باشیم. وکلامی برای گقتن. آن وقت چطور می خواهیم فراموش کنیم. که هستیم و کجا هستیم .چه می کنیم تا کجا می رویم با که می رویم دوستمان کیست دشمنمان کیست .عجیب است انسان در انتخاب دوست دقت نداشته باشد که بعد ها صدمه بخورد صبح امروز داشتم دوری توی وبلاگ ها می زدم بر خوردم به مطلبی که از دوستش می خواست که دست از سرش بردارد چرا دوستی ها این قدر بد شده اند ما دوستی می کنیم ممکن است در عالم دوستی هزاران خطا هم بکنیم برای همین است که هیچ دختر نمی تواند دووستی خود با یک پسر را برای مدتی طولانی ادامه دهد چون طرفمان دختر است هر حرف چرتی را می توانیم نسبت دهیم برای همین است که من یقه پاره می کنم که بابا دوستی وعشق خود را درست انتخاب کنید تا دچار مشکل نشود مولایم حضرت علی می گوید (وقتی با کسی دوستی می کنی به گونه ایی دوستی کن که اگر دشمن شد از تو آتو نداشته باشد .وقتی باکسی دشمنی می کنی طوری دشمنی کن که وقتی دوست شدی شرمنده نشوی )این مهم است این را بدانیم کافی است می توانند دختر ها با پسر ها دوست باشند ولی دوست نه بیشتر نه کمتر همین عشق مقوله ایی دیگر است بحثی جداگانه امروزبحث بر سر فراموشی بود می خواهم بگویم که فراموشی وجود ندارد هر کسی هم که بگوید دروغ گفته است انسان از زمانی که یادش می ماند همه چیز را به یاد خود خواهد داشت موفق وجاری باشید
خیلی وقت است که منتظر این بودم که در باره دوستی سخنی بگویم وحرفی پر از غلط ونادرست را تقدیم شما دوستان خوبم نمایم، امروز این فرصت پیش آمده است ، دوستی نوشته است که چرا خسته ایی ، وقتی آسمان زندگی آبی نیست ، وقتی ناملایمات بیش از اندازه توان وتحمل شماست چه می کنید آیا خسته نمی شوید ، رانده نمی شوید بازهم ادامه می دهید با یک امید واهی یا تلاش می کنید که یک راه بهتر پیدا کنید ، خودتان را از این همه نامردمی که شاهدش هستید ، نجات دهید وقتی کمی دقت می کنی می بینی جایی که حقوقی ضایع نشده باشد نیست عشقی که با بال پروانه ها شروع شده ، با زبان تهمت ها بهم خورده نیست .پرده ادب وحیا دریده شده دیگر انتظار محبت خیلی بی رنگ شده شما بودید چه می کردید باز هم می گفتید ادامه بدهیم این راه پر از سنگلاخ را یا با خودتان خلوت می کردید ، نتیجه کار را مورد ارزیابی قرار می دادید.وقتی عاشق میشویم لازم است که از مشکلات عشق با خبر باشیم بدانیم که چقدر مشکلات در پس این پرده نهفته است ،عشق مقوله ایی فدوست داشتن مقوله ایی دیگر ،زندگی کردن حساب وکتابی دیگر است ،حال خود دانید ، فکر می کنم که ما در خطا هستیم ،زیرا اگر در خطا نباشیم حتما اشتباه می کنیم، زیرا عشق این نیست که ما داریم عشق یعنی رها شدن هر کسی در عشق رها شده است دستان خود را به علامت پیروزی بالا ببرد .می دانم مدرسه عشق هزاران کلاس دارد که اگر بخواهی تمام کلاس ها ودوره ها را طی کنی عمری می روی تازه اندر خم یک کوچه خواهی ماند، کوچه ایی که بن بست است ، راه فرار ندارد ، مگر میشود عاشق کسی بود یا کسی را دوست داشت ان وقت رهایش نمود چه کسی این را تعریف نموده است ، عاشق شویم اگر نتوانستیم راهمان را ادامه بدهیم ، دست برداریم به دنبال عشقی دیگر باشیم ، این غلط است خدایی نیست بنده ایی هم نیست ، اجتماع هم این را نمی پذیرد
من نمی دانم چطوری میشود که ما عاشق میشویم ، ابراز عشق می کنیم وقتی مشکل پیش می آید خیلی سریع از میدان بیرون می رویم چطور ؟نمی دانم ، انسان عشق روی زمینش هم مانند عشق به خدایش لازم است پایدار باشد نه آنی؛ لحظه ایی، که به این ها نمی شود عشق گفت .وقتی این گونه است پس آسمان زندگی نمی تواند آبی باشد ، وقتی آسمان زندگی آبی نیست چطور انتظار دارید من خسته نباشم چطور موفق باشید وجاری