سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه مجادله به باطلش فراوان شود، کوری اش از حقیقت ماندگارشود . [امام علی علیه السلام]
ورق پاره هایم
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» نیاز

همه این را می دانند که عشق یک نیاز است ،این نیاز جنبه های مختلفی دارد که هر کسی به این جنبه ها با دید خود نگاه می کند ،یکی تنی ،یکی خدایی ، یکی واقعا برای اینکه عاشقانه زندگی کند ،دیدگاه ها مختلف در زمان های مختلف باز هم با هم تفاوت پیدا می کند مثال:

عشق یک انسان 15ساله با عشق یک انسان 30ساله تفاوت دارد، آنی که سن کمتری دارد صادقانه تر به موضوع نگاه می کند یا بر عکس تنها هدفش هوسی است گذرا ولی یک سی ساله نگاهی دیگر دارد او به عشق با نگاه زندگی می نگرد ، دوست دارد وقتی عاشق میشود با معشوق خود زندگی مشترکش را هم شروع نماید .

اما عشق یک نفری که سنی ازش گذشته ودیگر عشق های تنی بدردش نمی خورد با این دو عشق متفاوت است بر حسب نیاز عمل می کند شاید این گفته درست باشد که عشق پیری گر بجنبد سر به رسوایی کشد ولی خیلی از پیران عاشق خدا می شوند عاشق می شوند تا راه نجات را پیدا کنند وقتی رخ زیبا میخواهند این نیست که دختری زیبا باشد رخ زیبا یا چهره گشا نگارا ، این ها مال آنانی است که در عشق ذوب شده اند و دارند تلاش می کنند تا شاید قبل از وصال چهره زیبا را تماشا کنند ، یا در تماشگه راز باشند ،خود شاهد عشق ورزی عاشقان .

خیلی وقت ها با خودم می گویم آنهایی که عاشق میشوند دنبال چه هستند چه چیزی را از عشق می خواهند که این قدر خودشان را به آب وآتش می زنند تا شاید برسند جایی که دلخواهشان است ولی وقتی می رسند به هدفی که داشته اند یک باره صد و هشتاد درجه عوض میشوند، چرا ؟ برای اینکه عاشق نبودن ، اگر کسی عاشق باشد ممکن نیست وقتی به معشوق رسید یک باره تغییر روش دهد .

این است که گاها ایمان به عشق اندکی متزلزل میشود ، باور کم رنگ می گردد ، با خودم می گویم دنبال چه هستم چه چیزی را می خواهم برای این جوان ها بگویم باز هم دلم راضی نمی شود راهی را که انتخاب کرده ام رها نمایم ، می روم تا جایی که ممکن باشد ، که اگر به خواسته ام ، که یک عشق بی ریا ، ناب ، پاک مانند چشمه ساران زاگرس است، رسیدم که موفق شده ام اگر هم نرسیدم که چیزی را از دست نداده ام ، من عشق را عبادت به درگاه حق می دانم ، می گویم باید لیاقت داشته باشیم تا عاشق شویم، وقتی لایق بودیم ، عشق هم با ما همراه میشود ، زندگی که همراه با عشق بود خیلی بهتر خواهد بود ، دو نفر که عاشق هم می شوند برای اینکه همدیگر را دشته باشند همواره سعی می کنند که دور از هم نباشند ، به گفته های هم احترام بگذارند ، مثل عبادت ما به درگاه حق هر چه هم بد باشد بازم خدا ایرادی نمی گیرد وچیزی نمی گوید چرا همان طوری که ما خدا را دوست داریم ، عاشقشیم عبادتش را به جا می آوریم سجده میکنیم ، خداوند هم بندگان خود را دوست دارد عاشقشان هست ، اگر این گونه نبود که رزقشان را نمی داد .به سمت خودش نمی خواندشان ، ما هم میباید این گونه باشیم تا بتوانیم عشق ورزی کنیم ، عشق ورزی یک نوع مهربونی است .

باز هم شاید آمدم و چیزی نوشتم تا ببینم تقدیر چه رقم خواهد زد موفق و جاری باشید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( سه شنبه 84/8/17 :: ساعت 10:2 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ورق پاره ها
غدیر
باور
باور
باور
دوباره بر گردیم
رسید فصل بهار
نظری سوی خدا
ایستاده
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 18
>> بازدید دیروز: 10
>> مجموع بازدیدها: 93214
» درباره من

ورق پاره هایم

» آرشیو مطالب
تابستان 1387
پاییز 1386
تابستان 1386
تابستان 1385
بهار 1385
زمستان 1384
پاییز 1384

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
نامه گشوده عشق
تا بینهایت
ساقی

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب