سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که چیزى را جوید ، بدان یا به برخى از آن رسد . [نهج البلاغه]
ورق پاره هایم
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» واژه ها

امروز دلم می خواهد واژه ها را بگردیم وبا هم مروری داشته باشیم بر آنچه که هستیم ، یا خواهیم بود .

انسان واژه ایی است که به هر کسی نمی توان اطلاق نمود چون انسان بودن بقدری سخت است که گاها توان بودن را از آدمی می گیرد وقتی می خواهیم انسان باشیم لازم است از هر نظر پاک باشیم که این پاک بودن قدری مشکل است ولی می توان بود وقتی پستی ، درنده خویی ، حسادت ، کینه ورزی ، و همه کار های بد را کنار گذاشتیم ، انسان میشویم و به سمتی حرکت می کنیم که به غیر او هیچ نیست هر چه هست اوست ولا غیر .

عشق ورزیدن  عشق ورزیدن یه کار بی نهایت سخت است حتی از انسان شدن هم سخت تر است چون عشق ورزی لازمه اش دوست داشتن است وقتی دوست داشتیم نمی توانیم نفرت داشته باشیم  وقتی نفرت نداشته باشیم مهربانی خواهیم داشت وقتی مهربان بودیم می توانیم عشق ورزی کنیم و همه را دوست داشته باشیم واونی را هم که دوست داریم وعاشقش هستیم هیچ وقت رهایش نمی کنیم تمام تلاشمان را به کار خواهیم بست تا بتوانیم نگهش بداریم و عشق ورزیدن را سر مشق خود کنیم توام با مهربانی .

نگوییم ما برتریم ، ما ثروتمندتریم ، ما دانا تریم ، بگویم ما عاشق تریم .میهربان تریم .بهتر می توانیم دیگران را درک کنیم وتا می توانیم کاری می کنیم که همه ما را دوست داشته باشند امروز پایان ماه مهربانی است در این ماه مهربانی چه کردیم از خدا چه گرفتیم از چه نعمتی برخوردار شدیم به قدر توانمان توشه برداشتیم راستی به دوستمان که از خودمان بی علت دورش کرده بودیم سر زدیم برادرمان را کمک کردیم به هر حال فرا رسیدن عید سعید فطر را به هم دوستان که مرا می شناسند وتمام مسلمین جهان تبریک می گویم  موفق وجاری باشید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( پنج شنبه 84/8/12 :: ساعت 7:45 صبح )
»» فراموشی

قسمت مهم عشق فراموشی است که ما تا کنون به این مسئله توجه نداشتیم .یعنی نمی خواستیم بگوییم که فراموشی هم هست .البته قبولش ندارم چون ممکن نیست کسی بتواند موضوعی که برایش اتفاق می افتد را فراموش کند .چطور میشود عشقی را که با هزار زحمت بدست می اوریم وقتی از دست دادیم فراموشش کنیم این امکان وجود ندارد هر کس هر چه دلش می خواهد بگوید من این را نمی پذیرم زیرا بارها سعی نمود فراموش کنم ولی نشد .بخشش چرا ؟ این میشود چون انسان می تواند اگر حقی ازش از بین رفته است توسط اشخاصی را ببخشد وبعد هم فراموش کند ولی عشق نه .عاشقی فصلی از زندگی است یک فصلی که به نظر حقیر اصلا نمی تواند پاییز داشته باشد چون عشق روزی .فصلی .ماهی .سالی .نیست عمری است انسان خدای خود را عمری میپرستد نه یک روز یا ساعت .چطور میشود ما برای چند روزی عاشق باشیم بعد هم به امید خدا. نه من که باور نمی کنم این حقیقت داشته باشد.

گاهی با خودم خلوت می کنم وقتی نوشته را جمع وجور می کنم در صورتی که اصلا تنهایی را دوست ندارم ودلم نمی خواهد در زندگی حتی برای ساعتی تنها در خلوت خود باشم ولی برای نتیجه کاری لازم است که بررسی کنیم چقدر خوب بود تا چه اندازه موفق بوده ایم یا شکست خورده ایم در هر دو صورت ما خواستار این هستیم که عشق را بازیچه نگیریم نگوییم که عشق را هم میشود فراموش نمود راستی تا به حال شده موضوع جالب در زندگی داشته باشید بعد فراموش کرده باشید ممکن است به علت دوری مشکلات در فکرش نباشید ولی فراموشی خیر .

برای اینکه کمتر اذیت شویم در انتخاب دوست دقت می کنیم در انتخاب معشوق دقت می کنیم تا زمانی که با مشکل مواجهه شدیم به راحتی بتوانیم مشکلمان را خودمان حل کنیم به غیر این باشد بهتر آن است که اصلا به میدان زندگی وارد نشویم که خیلی سخت است ومشکل .ما سال ها در تلاش هستیم تا شاید عشقی داشته باشیم. وکلامی برای گقتن. آن وقت چطور می خواهیم فراموش کنیم. که هستیم و کجا هستیم .چه می کنیم تا کجا می رویم با که می رویم دوستمان کیست دشمنمان کیست .عجیب است انسان در انتخاب دوست دقت نداشته باشد که بعد ها صدمه بخورد صبح امروز داشتم دوری توی وبلاگ ها می زدم بر خوردم به مطلبی که از دوستش می خواست که دست از سرش بردارد چرا دوستی ها این قدر بد شده اند ما دوستی می کنیم ممکن است در عالم دوستی هزاران خطا هم بکنیم برای همین است که هیچ دختر نمی تواند دووستی خود با یک پسر را برای مدتی طولانی ادامه دهد چون طرفمان دختر است هر حرف چرتی را می توانیم نسبت دهیم برای همین است که من یقه پاره می کنم که بابا دوستی وعشق خود را درست انتخاب کنید تا دچار مشکل نشود مولایم حضرت علی می گوید (وقتی با کسی دوستی می کنی به گونه ایی دوستی کن که اگر دشمن شد از تو آتو نداشته باشد .وقتی باکسی دشمنی می کنی طوری دشمنی کن که وقتی دوست شدی شرمنده نشوی )این مهم است این را بدانیم کافی است می توانند دختر ها با پسر ها دوست باشند ولی دوست نه بیشتر نه کمتر همین عشق مقوله ایی دیگر است بحثی جداگانه امروزبحث بر سر فراموشی بود می خواهم بگویم که فراموشی وجود ندارد هر کسی هم که بگوید دروغ گفته است انسان از زمانی که یادش می ماند همه چیز را به یاد خود خواهد داشت  موفق وجاری باشید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( چهارشنبه 84/8/11 :: ساعت 9:52 صبح )
»» آبی آسمان

خیلی وقت است که منتظر این بودم که در باره دوستی سخنی بگویم وحرفی پر از غلط ونادرست را تقدیم شما دوستان خوبم نمایم، امروز این فرصت پیش آمده است ، دوستی نوشته است که چرا خسته ایی ، وقتی آسمان زندگی آبی نیست ، وقتی ناملایمات بیش از اندازه توان وتحمل شماست چه می کنید آیا خسته نمی شوید ، رانده نمی شوید بازهم ادامه می دهید با یک امید واهی یا تلاش می کنید که یک راه بهتر پیدا کنید ، خودتان را از این همه نامردمی که شاهدش هستید ، نجات دهید  وقتی کمی دقت می کنی می بینی جایی که حقوقی ضایع نشده باشد نیست عشقی که با بال پروانه ها شروع شده ، با زبان تهمت ها بهم خورده نیست .پرده ادب وحیا دریده شده دیگر انتظار محبت خیلی بی رنگ شده شما بودید چه می کردید باز هم می گفتید ادامه بدهیم این راه پر از سنگلاخ را یا با خودتان خلوت می کردید ، نتیجه کار را مورد ارزیابی قرار می دادید.وقتی عاشق میشویم لازم است که از مشکلات عشق با خبر باشیم بدانیم که چقدر مشکلات در پس این پرده نهفته است ،عشق مقوله ایی فدوست داشتن مقوله ایی دیگر ،زندگی کردن حساب وکتابی دیگر است ،حال خود دانید ، فکر می کنم که ما در خطا هستیم ،زیرا اگر در خطا نباشیم حتما اشتباه می کنیم، زیرا عشق این نیست که ما داریم عشق یعنی رها شدن هر کسی در عشق رها شده است دستان خود را به علامت پیروزی بالا ببرد .می دانم  مدرسه عشق هزاران کلاس دارد که اگر بخواهی تمام کلاس ها ودوره ها را طی کنی عمری می روی تازه اندر خم یک کوچه خواهی ماند، کوچه ایی که بن بست است ، راه فرار ندارد ، مگر میشود عاشق کسی بود یا کسی را دوست داشت ان وقت رهایش نمود چه کسی این را تعریف نموده است ، عاشق شویم اگر نتوانستیم راهمان را ادامه بدهیم ، دست برداریم به دنبال عشقی دیگر باشیم ، این غلط است خدایی نیست بنده ایی هم نیست ، اجتماع هم این را نمی پذیرد

من نمی دانم چطوری میشود که ما عاشق میشویم ، ابراز عشق می کنیم وقتی مشکل پیش می آید خیلی سریع از میدان بیرون می رویم چطور ؟نمی دانم ، انسان عشق روی زمینش هم مانند عشق به خدایش لازم است پایدار باشد نه آنی؛ لحظه ایی، که به این ها نمی شود عشق گفت .وقتی این گونه است پس آسمان زندگی نمی تواند آبی باشد ، وقتی آسمان زندگی آبی نیست چطور انتظار دارید من خسته نباشم چطور موفق باشید وجاری



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( سه شنبه 84/8/10 :: ساعت 9:22 صبح )
»» بهانه داشتن

ما عنوان هایی را که انتخاب می کنیم برای این است که حرفی برای گفتن داشته باشیم .وگر نه این عنوان ها اصلا بدرد نمی خورد کاریش هم نمی شه کرد .برای اینکه موضوعی برای حرف داشته باشیم از این عنوان ها استفاده می کنیم با استناد به مطالب دیگران و نوشته های نا خوانده شد مطلبی را می نویسیم

امروز در وهله اول از تمام دوستان که به ما سر می زنند و از ما حمایت می کنند متشکریم همین سر زدن ها .خواندن مطلب ها .نظرات داده شده راه را برای یک نویسنده آسان تر می کند تا موصوع خود را عنوان کند از دیدگاه ها در نوشته های خود استفاده نماید.من در این راهی که قدم نهاده ام برای نوشته در باره عشق یک تلاشی را آغاز نموده ام که خیلی مشکلات به همراه داشته است من در ابتدا می خواهم که این وبلاگ به روز باشد یعنی روزانه مطلب داشته باشم این خود اندکی کار مرا سخت می کند از طرف دیگر تنها هم هستم سنی هم ازم گذشته دیگر جوان نیستم که بتوانم شب و روز بدوم .

وقتی از عشق و عاشقی می خواهیم بنویسیم با یک مشکلات عجیبی مواجهه هستیم که در ابتدای راه آسان است ولی وقتی در این راه قدم نهادیم تازه متوجه میشویم که ای بابا به این سادگی هم نبوده است چون عاشقی تنها خواستن نیست در یک زمان خاص خودش بلکه یک زندگی است می خواهیم با عشق خودمان زندگی کنیم این مهم است که ما بدانیم از عشق چه می خواهیم .برای چه می خواهیم زندگی عاشقانه ایی داشته باشیم .هدف چیست خوشی است .خدایی است .دنیایی است .نامردمی است .مردمی است .هدف چیست اگر هدف تن است .رها کردنش خیلی بهتر از بودنش است .یک وقتی است واقعا عاشقیم همه چیز او را می خواهیم بودنش مهم است در کنارمان احساس کردنش مهم است مهم است که عشق ورزی کنیم که یک نوع مهربانی است مهربانی زبان خاص خود را دارد این زبان گویای همه چیز است هر چه تو بخواهی برایت ارزانی می دارد یک وقت نه! تنها به تن وبدن انسانی فکر می کنیم تن وبدن کسی را دوست داریم این عشق نیست فساد است اگر هم فساد نباشد باز هم به درد عاشقی و عشق ورزیدن نمی خورد چون دو نفر که ابتدا همدیگر را دوست ندارند ویا عاشق هم نیستند ولی وقتی با هم شدند عاشق می شوند عشق ورزی می کنند ولی کاش ما خودمان عاشق بودیم اون هم عمری . عاشقی دردی است که بی نهابت شیرین وخواستنی است خصوصا که عشق خدایی باشد در راه خدا باشد برای خدا باشد من هموراه به هم دوستان می گویم ابتدا ببینیم چی میخواهیم آنگاه حرکت کنیم خوشا آنان که با عشق جان سپردند........موفق وجاری باشید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( دوشنبه 84/8/9 :: ساعت 6:38 عصر )
»» اوج

وقتی صحبت از عشق می کنیم ، هدفی را دنبال می کنیم ، می خواهیم به جایی برسیم که آنجا نقطه اوج نام گذاری می کنیم .کسانی که عاشق هستند می دانند نقطه اوج یعنی چه ، جایی که از آن خودت نیستی به غیز او به هیچ کس و هیچ چیز فکر نمی کنی به غیز او هیچ کسی را نمی بینی ف همه چیز ائست ولاغیر مثا پرستش خدا می باشد .خب مشخص شد که عشق یک نوع پرستیدن است ‍، از نوع پرستش انسان ف وقتی به کمال پرستش رسیدی دیگر چیز را نمی خواهی داشته باشی وقتی عشقت کامل شد دیگر به غیر از معشوق هیچ نمی بینی .

این نقطه اوج زندگی است که تنها یک فکر داری رسیدن سجده کردن مثل این است که در طواف حرم هستی نمی دانی چه باید انجام دهی طواف حرم عشق است .خود شناسی .خدا شناسی است در این مرحله هیچ چیز با ارزش تر از بودن در کناش نیست .وقتی دز کنارش هستی اگر دنیا را طوفان در هم بکوبد برای تو هیچ است انگار هیچ اتفاقی رخ نداده است  اگر خووب دقت کنی در این جا یک چیز برایت مشخص خواهد بود انهم خدا است این خداست که ترا تا این حدعاشق نگه داشته است .اگر عاشق خدا شدی هیچ عشقی به غیراز او را قبول نخواهی نمود



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( یکشنبه 84/8/8 :: ساعت 9:44 صبح )
»» چندی دیگر

خیلی سعی می کنم نوشته ها خوب باشند وبدرد خور.گاهی از دست در می رود .آنی که دلمون می خواهد نمی شود .البته زیاد هم سخت نیست .از آنجایی که این نوشته ها در باره عشق است وعاشقی امکان خطا زیاد است .امید که ما را مورد لطف خود قرار دهید بسیار است .هدف از بیان  مطلبی در باره عشق این نیست که ما عشق را بشناسیم یا خودمان عاشق باشیم هدف مشخص نمودن نوع عشق است .مشخص نمودن یک رنگی .خلوص .سادگی .ودر نهایت پاک باختگی است که هیچ جایی امکان ندارد مگر اینکه به سمت خدا حرکت کنیم که در این صورت ممکن است به عشق برسیم عشقی که آرامش داشته باشد هدف ما از بیان عشق این است چیز دیگری نیست .

من نمی خواهم بگویم عشق چه رنگی خوب است .یا چگونه بودنش خوب هدفی دارم که امیدوارم در این راه رسیدن به هدفم موفق شوم اونم این است که خدا را در این میان بشناسیم از راه حق بیرون نرویم خدایی عمل کنیم چیزی را که برای خودمان خوب نمی دانیم برای دیگران هم نخواهیم مبادا هدف این باشد که خود را عاشق .دلباخته نشان دهیم ولی در مقابل همه اش خود ساختگی بوده باشد برای به گناه کشیدن ویا نبود کردن خانواده ایی یا بازی کردن با آبروی انسانی که این ها از نظر من مذموم است برای همین هم می گویم عشق تنی بی ارزش است وعشق خدایی عشق حق است در این مطلب کوتاه شاید مقصود خودم را براتان بیان کرده باشم من از آنهایی که برای رسیدن به محبوب عمری می گذارند تشکر می کنیم ولی وقتی به محبوب میرسند عوض می شوند ناراحت می شوم. می گویم هدف دارنبوده است اگر هدف دار بود خدایی عمل می کرد اکنون خوب راضی بود موفق وجاری باشید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( جمعه 84/8/6 :: ساعت 10:38 صبح )
»» اما چند

چند روزی را با خودم خلوت نمودم تا بتوانم در باره عشق .اینکه چرا این همه از عشق میگیم ،یا می نویسیم براتان بگویم ،ظاهرا اوضاع عاشق این روزا خوب نیست اکثر عاشقان ما شکست خورده در عشقند ،وقتی شکست خورده در عشقند چه می توان کرد،هیچ نمی توان کرد،برای اینک ما ابتدا لازم است عشق این سه حرف را معنی کنیم انگاه برخیزیم وآستین بالا زنیم که می خواهیم عاشق شویم ،عشق این نیست که از کلاس درس یک سره بریم سر کلاس عشق .مدارج دارد ،مراحل دارد فشکستن خوردن ،نابودن کردن منیت ها ،توان ایستادن در کنارش تا پایان راه ،گله مند نبودن از ناملایمت ها ،شکوه نداشتن از خنده دیگران تا مرز جنون وتمسخر ، ایمان داشتن به راه انتخاب شده چه از طرف تو چه از طرف معشوق ،نلرزیدن قدم ها ،دلها ،دست ها ،نگاه ها ،محکم واستوار بودن در تمام مراحل سخت وطاقت فرسای این راه ناشناخته ،به گونه ایی که وقتی به هم میرسیم حد اکثر استفاده از بودن در کنار هم را ببریم ،از نگاه هم بفهمیم که طرف مقابلمان چه می خواهد ،در انجام خواسته هایش کوتاهی نکنیم ،تا می توانیم محکم ،استوار باشیم ،خیلی وقت ها با خودم می اندیشم که چگونه می توانیم عاشق باشیم در صورتی که راه اولیه عشق ورزیدن را هم بلد نیستیم ،امید که در این راه موفق شویم

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( چهارشنبه 84/8/4 :: ساعت 8:37 صبح )
»» ولایت سرخ

اوج دلتنگی
عروج عارفانه عاشق
طلوع فجر نوید بخش
رهایی از در و غم این دنیا
گواه دلهره تو نگریستن به آسمان
که مبادا دیر شود رسیدن به محبوب
ستاره گان ترا می خوانند
شولای عشق را محکم می بندی
حدیث شیعه را می خواهی زنده نگهداری
محراب خونین ترا به خود می خواند
شیعه را در بدترین حالت قرار می دهی
تا با خون خود ولایت سرخ را امضا کنی
این ولایت خونین ولایت عشق است
در امتداد تاریخ
گواه شیعه درد عشق است
درد صداقت است
این درد در محراب عشق به خون نشست
در یک چنین روزی
از آن روز تا کنون این تاریخ
تکرار شده
و
شیعه با خون خود وضوی عشق گرفته
تا در بلندای تاریخ از حق بگوید
حق عشق ورزیدن
حق خدا جویی تا بی نهایت عشق
از محراب تا دشت خونین کربلا
گواه همیشه زنده تاریخ شیعه
اسداله پورهاشمی مسجدسلیمان 2/8/84

   

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( دوشنبه 84/8/2 :: ساعت 11:58 صبح )
»» مرثیه سرخ

قصه تو از هزارن ما ه تا به امروز

در گوش عاشقان نجوا بوده

و هم صحبتی با نخل ها

سر در چاه دل فرو بردن

نشانه دل سردی از همراهانت

در آخرین نمازت شکر پیوستن

در طلوع صبح عاشقی

رسیدن به محبوب را انتظار کشیدن

و قنوت خونین را خواندن

سچده بدون رکوعت عظمتی از تاریح است

که در سینه خاک نهفته 

و آنگاه سجده شکر به جا آوردن

خواند فزت به رب الکعبه

ندای درونی تو برای رسیدن به محبوب بود

وشیعه در سوگ تو گریان

عمری از تاریخ زندگی را

اکنون باز تاریخ تکرار میشود

ماه جدال تو با دنیا است

امروز صبح خونین عشق است

یا علی گویان بر سرو سینه زنیم

که اندکی از غممان کاسته شود

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( یکشنبه 84/8/1 :: ساعت 10:2 صبح )
»» ساده

از کوچه دلم گذشتی

ساده تر از همیشه

اما به من نگفتی

فکر منی همیشه

منم ساده تر از تو

چیزی به تو نگفتم

حالا می گم دوباره

دوستت دارم همیشه

میخوام این رو بدونی

عاشقتم  دیونه تم همیشه



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( جمعه 84/7/29 :: ساعت 10:51 صبح )
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ورق پاره ها
غدیر
باور
باور
باور
دوباره بر گردیم
رسید فصل بهار
نظری سوی خدا
ایستاده
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 3
>> بازدید دیروز: 42
>> مجموع بازدیدها: 93241
» درباره من

ورق پاره هایم

» آرشیو مطالب
تابستان 1387
پاییز 1386
تابستان 1386
تابستان 1385
بهار 1385
زمستان 1384
پاییز 1384

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
نامه گشوده عشق
تا بینهایت
ساقی

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب