ماده یک کنوانسیون ،تبعیض را اینگونه تعریف می کند :"عبارت از هر گونه تمایز واستثناءبر اساس جنسیت اطلاق می شود که نتیجه آن خدشه دار کردن بهره مندی زنان از حقوق بشر و آزادی های سیاسی ،اقتصادی ، اجتماعی ،فرهنگی ،و مدنی و یا در هر زمینه دیگر است ..." کنوانسیون در این ماده ، هدف خود را بر قراری تساوی کامل بین حقوق زن و مرد و رفع هر گونه تبعیض علیه بانوان می داند ،از این رو به تبعیض هایی که به نفع زنان است ، نمی پردازد .در این سند بین المللی هر نوع تفاوت بین زن و مرد در حقوق و تکالیف ، تبعیض محسوب شده است ، هر چند آن تفاوت ها ثمره تفاوتهای تکوینی زن و مرد باشد .این تفسیر و نگرش ، به یکسانی و تشابه حقوق زن و مرد می انجامد .لازمه این دیدگاه آنست که به نوع عدم تشابه بین زن و مرد به دید تبعیض نگریسته شود ، در حالی که عدم تشابه حقوق و تکالیف زن و مرد در برخی از موارد تفاوت است نه تبعیض ، و آنچه که ناپسند به شمار می آید ، تبعیض ناروا می باشد،ظلم وبی عدالتی است .وجود برخی از تفاوتها و توجه به آنها در وضع حقوق و تکالیف ، عین عدالت است نه ظلم به زن .مقتضای عدالت این نیست که حقوق زن ومرد کاملا یکسان و مشابه باشد ،بلکه این ظلم به زن و مرد نادیده گرفتن توانایی ها ،تفاوت ها و ویژگی های تکوینی آنان است .نباید هر نوع تفاوتی را تبعیض دانست و تساوی و برابری زن ومرد در حقوق و تکالیف را به معنای تشابه و یکسانی کامل زن ومرد در حقوق و تکالیف معنا کرد ،بلکه تساوی به این معناست که هر یک از زن ومرد از حقوق و تکالیف مناسب با ویژگی های تکوینی شان بر خوردار شوند و چیزی بر آنان تحمیل نگردد. کار کردهای متفاوت زن و مرد و نقش تکمیلی آن دو برابر یکدیگر و ایجاد توازن و تعادل در نظام هستی ، تفاوت های زن و مرد در برخی از حقوق و تکالیف را ضروری می سازد و این عین عدالت است نه ظلم وتبعیض ،تا سعی در زدودن و از بین بردن آن شود .در کنوانسیون ،تساوی به معنای الغا و در نظر نگرفتن ویژگی جنسیت زن ومرد یعنی الغای مذکر و مونث بودن آن دو به منظور دستیابی به تشابه کامل زن ومرد در حقوق و تکالیف به کار رفته است ،در حال که در فانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که بر اساس موازین اسلامی تنظیم شده ،تساوی به معنای دوم اراده شده است ،یعنی هر انسانی اعم از زن و مرد باید از فرصتها و زمینه های مناسب و کافی برای رشد و تکامل رسیدن به کمالات وجودی بر خوردار باشد و جنیست هیچ یک از زن و مرد مانعی برای رسیدن این مطلوب والا نباشد و هر کدام که از فرصتهای خود یهتر استفاده کند به رشد کمال بیشتری دست خواهد یافت و از دیگری برتر خواهد شد .در اسلام ، ملاک فضیلت و برتری تقوا وآراستگی به فضایل انسانی و اخلاقی است ،نه زن یا مرد بودن ،نه زن بودن به خودی خود نقص محسوب می شود ونه مرد بودن کمال ، از سوی دیگر ، تساوی و برابری حقوق زن و مرد در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مقید به رعایت موازین اسلامی است و این نگرش ،با برداشت کنوانسیون و سایر اسناد بین المللی از تساوی حقوق زن ومرد متفاوت است .طبق اصل چهارم قانون اساسی ، اصل اسلامی بودن قوانین بر همه اصول قانون اساسی حاکم است واصول دیگر باید در پرتو آن تفسیر شوند .
در اسلام ، تساوی ارزشی بین زن و مرد و نیز یکسان بودن راه ترقی برای آن دو یک اصل اساسی است و جزو اصول مسلم دینی به حساب می آید .در این مورد می توان به این کلید واژها اشاره نمود :سوره حجرات آیه ۳، آل عمران آیات ۱۹۰ و۱۹۵، سوره نساءآیه ۳۷.
این آیات بیانگر تساوی حقوق زن ومرداست .در این آیات مرد وزن با هم ذکر شده ، اما این دو وجود از نظر طبیعی و جسمی تفاوتهایی دارند .با این تفاوتها اقتضای تقسیم مسئولیت ها و تربیت نظام های اجتماعی را طلب می کند .تبعیض هنگامی تحقق می یابد که در صورت تساوی استعداد ها ،یکی را بر دیگری ترجیح دهیم ،لحاظ نکردن توانایی و استعداد و چشم پوشی از نوع مسئولیت ، موجب تبعیض می شود .
استاد شهید مطهری پیرامون حقوق زن وتساوی آنها با حقوق مردان چنین می نگارد "در مکتب اسلام ، زن ومرد هر دو انسانند واز حقوق مساوی بهره مندند ، اما آنچه که از نظر اسلام مطرح است ، اینست که زن و مرد به دلیل اینکه یکی زن ودیگری مرداست خلقت و طبیعت آنها یک سان نیست ،در برخی تکالیف ومجازات ها دارای تفاوت هستند .در دنیای غرب اکنون سعی می شود که میان زن و مرد از لحاظ قوانین و مقررات و حقوق و وظایف ،وضع واحد مشابهی به وجود آورند و تفاوت های غریزی و طبیعی زن و مرد را نادیده بگیرند .بنابراین آنچه اکنون در کشور ما میان طرفداران حقوق اسلامی از یک طرف و طرفداران سیستم غربی از طرف دیگر ، مطرح است نه تساوی حقوق آنها ، وکلمه تساوی حقوق یک عنوان تزویر آمیز است که برای تساوی نقش درجامعه گذاشته شده است :۱
شهید مطهری در ان زمان ، این برنامه ها را نوعی تزویر و فریب دانستند که ئنیای غرب به دنبال آنست .به گفته ایشان ،انان تسوای حقوق را مد نظر ندارند ،بلکه تشابه حقوقی رادر نظر دارند ،اسلام ضمن اینکه زن ومرد را برابر و از یک جنس می داند ، اما این دو را مکمل یکدیگر قرار می دهد تا بتواند راه تعالی را بپیمایند .
قرآن نیز در این مورد چنین می فرماید:"از نشانه های خداوند یکی اینست که از خودتان برای شما همسرانی آفریدیم تا بوسیله آنها ،آرامش یابید و بین شما دوستی و مهربانی قرار داد "۱
آلکسیس کارل در باره تفاوتهای زن ومرد می گوید "زن از جهات زیادی متفاوتاز مرد است و ما مجبوریم آنها را آن گونه که هستند ،بپذیریم، زنان باید به بسط مواهب طبیعی خود در جهت و مسیر سرشت خاص خویش بدون تقلید کو کورانه از مردان بکوشند .وظیفه ایشان در راه تکامل بشریت ، خیلی بزرگتر از مرد هاست ....متخصصان تعلیم وتربیت باید اختلافات عضوی و روانی جنس مرد وزن ووظایف طبیعی ایشان را در نظر داشته باشند و توجه به این نکته اساسی در بنای آینده تمدن ما حائز کمال اهمیت است "۲
به هر حال به نظر می رسد مبنای اصلی کنوانسیون در دفاع از حقوق زنان بر پایه نا دیده گرفتن تفاوتهای طبیعی زن و مرد نهاده شده است که توجه به این تفاوتها ما را در فضاوت هر چه بهتر در خصوص حقانیت موضع کنوانسیون یاری خواهند نمود .
ادامه دارد