دیروز بود که رفتی
با رفتنت سکوت حاکم شد
در خانه گلی دل مادر بزرگمان
اما بهار با دستان تو سبز شد
ودیدیم خنده مادر بزرگ را
بر سبز گور تو
آهنگ هجرت پرندگان مهاجر همی نواخت
دیروز بود که رفتی
همه آرزوه های مادر بزرگ را
بردی تو با خودت
اما بهار همیشه می آید
باتو، بی تو، بی مادر بزرگ
تنها غم توست که در سینه ام جاریست
ویاد تو در خاطره هایم زنده
و نگاهت همیشه ماندنی