امروز در وهله اول از تمام دوستان که به ما سر می زنند و از ما حمایت می کنند متشکریم همین سر زدن ها .خواندن مطلب ها .نظرات داده شده راه را برای یک نویسنده آسان تر می کند تا موصوع خود را عنوان کند از دیدگاه ها در نوشته های خود استفاده نماید.من در این راهی که قدم نهاده ام برای نوشته در باره عشق یک تلاشی را آغاز نموده ام که خیلی مشکلات به همراه داشته است من در ابتدا می خواهم که این وبلاگ به روز باشد یعنی روزانه مطلب داشته باشم این خود اندکی کار مرا سخت می کند از طرف دیگر تنها هم هستم سنی هم ازم گذشته دیگر جوان نیستم که بتوانم شب و روز بدوم .
وقتی از عشق و عاشقی می خواهیم بنویسیم با یک مشکلات عجیبی مواجهه هستیم که در ابتدای راه آسان است ولی وقتی در این راه قدم نهادیم تازه متوجه میشویم که ای بابا به این سادگی هم نبوده است چون عاشقی تنها خواستن نیست در یک زمان خاص خودش بلکه یک زندگی است می خواهیم با عشق خودمان زندگی کنیم این مهم است که ما بدانیم از عشق چه می خواهیم .برای چه می خواهیم زندگی عاشقانه ایی داشته باشیم .هدف چیست خوشی است .خدایی است .دنیایی است .نامردمی است .مردمی است .هدف چیست اگر هدف تن است .رها کردنش خیلی بهتر از بودنش است .یک وقتی است واقعا عاشقیم همه چیز او را می خواهیم بودنش مهم است در کنارمان احساس کردنش مهم است مهم است که عشق ورزی کنیم که یک نوع مهربانی است مهربانی زبان خاص خود را دارد این زبان گویای همه چیز است هر چه تو بخواهی برایت ارزانی می دارد یک وقت نه! تنها به تن وبدن انسانی فکر می کنیم تن وبدن کسی را دوست داریم این عشق نیست فساد است اگر هم فساد نباشد باز هم به درد عاشقی و عشق ورزیدن نمی خورد چون دو نفر که ابتدا همدیگر را دوست ندارند ویا عاشق هم نیستند ولی وقتی با هم شدند عاشق می شوند عشق ورزی می کنند ولی کاش ما خودمان عاشق بودیم اون هم عمری . عاشقی دردی است که بی نهابت شیرین وخواستنی است خصوصا که عشق خدایی باشد در راه خدا باشد برای خدا باشد من هموراه به هم دوستان می گویم ابتدا ببینیم چی میخواهیم آنگاه حرکت کنیم خوشا آنان که با عشق جان سپردند........موفق وجاری باشید