»» اما چند
چند روزی را با خودم خلوت نمودم تا بتوانم در باره عشق .اینکه چرا این همه از عشق میگیم ،یا می نویسیم براتان بگویم ،ظاهرا اوضاع عاشق این روزا خوب نیست اکثر عاشقان ما شکست خورده در عشقند ،وقتی شکست خورده در عشقند چه می توان کرد،هیچ نمی توان کرد،برای اینک ما ابتدا لازم است عشق این سه حرف را معنی کنیم انگاه برخیزیم وآستین بالا زنیم که می خواهیم عاشق شویم ،عشق این نیست که از کلاس درس یک سره بریم سر کلاس عشق .مدارج دارد ،مراحل دارد فشکستن خوردن ،نابودن کردن منیت ها ،توان ایستادن در کنارش تا پایان راه ،گله مند نبودن از ناملایمت ها ،شکوه نداشتن از خنده دیگران تا مرز جنون وتمسخر ، ایمان داشتن به راه انتخاب شده چه از طرف تو چه از طرف معشوق ،نلرزیدن قدم ها ،دلها ،دست ها ،نگاه ها ،محکم واستوار بودن در تمام مراحل سخت وطاقت فرسای این راه ناشناخته ،به گونه ایی که وقتی به هم میرسیم حد اکثر استفاده از بودن در کنار هم را ببریم ،از نگاه هم بفهمیم که طرف مقابلمان چه می خواهد ،در انجام خواسته هایش کوتاهی نکنیم ،تا می توانیم محکم ،استوار باشیم ،خیلی وقت ها با خودم می اندیشم که چگونه می توانیم عاشق باشیم در صورتی که راه اولیه عشق ورزیدن را هم بلد نیستیم ،امید که در این راه موفق شویم
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( چهارشنبه 84/8/4 :: ساعت 8:37 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ورق پاره هاغدیرباورباورباوردوباره بر گردیمرسید فصل بهارنظری سوی خداایستاده[عناوین آرشیوشده]