قصه تو از هزارن ما ه تا به امروز
در گوش عاشقان نجوا بوده
و هم صحبتی با نخل ها
سر در چاه دل فرو بردن
نشانه دل سردی از همراهانت
در آخرین نمازت شکر پیوستن
در طلوع صبح عاشقی
رسیدن به محبوب را انتظار کشیدن
و قنوت خونین را خواندن
سچده بدون رکوعت عظمتی از تاریح است
که در سینه خاک نهفته
و آنگاه سجده شکر به جا آوردن
خواند فزت به رب الکعبه
ندای درونی تو برای رسیدن به محبوب بود
وشیعه در سوگ تو گریان
عمری از تاریخ زندگی را
اکنون باز تاریخ تکرار میشود
ماه جدال تو با دنیا است
امروز صبح خونین عشق است
یا علی گویان بر سرو سینه زنیم
که اندکی از غممان کاسته شود