»» آرام تر از کارون
وقتی دلم می گرفت .می رفتم و در ساحل کارون قدم می زدم گاهی به تنهایی وگاهی هم با کسی که از ابتدا تا کنون همراه هم بوده وهنوز هم همراه من است .وقتی به افق در هنگام غروب کارون خیره میشدم همراهم می دانست که در من هستی به وجود آمده است که سر شار از عشق است و این عشق به غروب من به گونه ایی بود که او هم باور داشت که عشق ما الهی است وهیچ شکی هم به خود راه نمی داد .این دوران گذشت .ما از شهر کارون وکارونیان هجرت کردیم وقتی هجرت کردیم با خودم می گفتم شاید در عشق ما خللی بوجود آید ولی نیامد وعشق ما همان گونه که از ابتدا شروع شده بود وعهد کرده بودیم که از هم جدا نشویم همان شد واکنون دیری است که نگرانم وقتی او نگران میشود مثل این است که من نگران هستم ونمی دانم چرا نمی توانم دوری از او را تحمل نمایم برای این است که دلم می خواهد همیشه پیشم باشد . در واقع او شده است خود من .از کسانی که عاشق میشوند همین را می خواهم یعنی اینکه وقتی می خواهند به کسی بگویند دوستت دارم ویا عاشقت هستم عمری را در نظر بگیرند که می خواهند با هم بروند و این یک عمر مسافرت با هم بودن هزاران مشکلات دارد از قبیل نداشتن .مریضی .قهر آشتی ،مهمانی ، احترام در جمع ، یعنی یک زندگی وقتی با عشق شروع میشود در وهله اول باید جای خدا را در این عشقمان مشخص کنیم انگاه بگوییم عاشقیم اگر جای خدا نا مشخص باشد این عشق مادی است واگر روزی مادی در دست رس نباشد از هم متلاشی می شود ، این درست نیست که عشق را به بازیچه بگیریم در صورتی که مرد عشق نیستیم ونمی توانیم نرد عشق ببازیم چه بهتر که از عشق اصلا حرفی به میان نیاوریم .وقتی میگوییم عاشق هستیم عاشق چی ؟تن .روح .احساس .نگاه .آرامش.عاشق چی هستیم عاشق دلهره،نگرانی ،دلواپسی،افتادگی ،آزردگی ، کدام ، عشقی مورد احترام وتقدیر است که وقتی غروب کارون را نظاره گر است مانند کارون در دشت های گرم خوزستان گرم وآرام باشد آرامی که هیچ وقت نخواهیم نگاه از این عشق برداریم و این عشق یعنی عشق خدایی باشد .دوست دارم در خدمت شما باشم اگر عمری بود .من هم توان نوشتن داشتم موفق و جاری باشید
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( شنبه 84/7/23 :: ساعت 11:4 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ورق پاره هاغدیرباورباورباوردوباره بر گردیمرسید فصل بهارنظری سوی خداایستاده[عناوین آرشیوشده]