سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! ... ای نهایت آرزوی آرزومندان !ای نهایت درخواستِ درخواست کنندگان ! ای غایت خواسته خواستاران ! ای والاترین رغبتِ راغبان ! ... فروتنی ام برای تو ودرخواستم از توست و مویه و زاری ام به سوی توست . [.امام سجّاد علیه السلام]
ورق پاره هایم
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» چه کسانی تاریخ را می نوسند 1

مطلب کوتاهی نوشتم در باره اینکه تاریخ را چه کسانی نوشتند ، دوستی برایم پیام گذاشته است که درست می گویی تاریخ را آنانی نوشتند ،که در مقابل طلم ایستادگی کردند ولی ، وقتی بالاترین مرجع شهر، من می گوید باید عربی تکلم کنیم ،ویا چرا ریال دینار نیست، چه کنیم ،جواب چه باید داد. چه باید گفت، که اگر از این گونه افراد نداشتیم که الان ، بوزینگان دون صفت ،بر من هجمه نمی کردند تا ما را وادارند از حقوق حقه خودمان گذشت کنیم، زمانی هم که رهبرمان ویا ریئس جمهورمان داد می زنند که ملت ایران از حق قانونی خود گذشت نمی کنند، همین بوزینه صفتان می گویند اینان دروغ گو هستند، مردم ایران پشت سر این ها نیستند. در صورتی که در روز ۲۲ بهمن ماه مردم از هر طیب وقیافه ایی نشان دادن، که وطن چیز دیگری است وتجاوز به وطن معنی دیگری می دهد.به دنیایی که می گفتند کسی احمدی نژاد را نمی خواهد، کسی رهبری را نمی خواهد ،نشان دادن که همه گفته آنان دروغی بیش نیست، وملت ایران وطن خود را دوست دارد همراه با رهبر وریئس جمهور خودحالا شما دوست خوبم بگو تاریخ را چه کسانی می نویسند

تاریخ را کاظمی ها ، قناوتی ها ،طباطبایی ها ،جهان آرا ها و هزاران مثل اینان می نویسند،  هیچ قدرتی هم حق دخل وتصرف در آن را ندارد، با چند جمله از زبان کسی یا کسانی که ممکن است نا آگاهانه باشد تاریخ نوشته نخواهد شد ،تاریخ را مردم، همان مردمی که در روز ۲۲ بهمن ماه به خیابان ها آمدند، می نویسند، هیچ مقامی هم نمی تواند آن را خط بزند، همان است که ملت نوشته اند ،ودولت هم نمی تواند در نوشته ملت دخالت نماید، چون خودش هم از ملت است .تا این جا مشخص شد تاریخ را چه کسانی می نویسند همان کسانی که ریئس جمهور با پشتوانه به آنان در زمان ملل فریاد حق خواهی خود را بلند می کند، حال شما بگویید تاریخ را چه کشانی می نویسند،

تاریخ را نوشته دست کسی نمی دهند، ویا دیکته نمی کنند ،بلکه مردان بزرگ وزنان بزرگ می نویسند ، ثبت می کنند ،برای آیندگان باشد ، آیندگان از تاریخ گذشته گان عبرت ها بگیرند، این تاریخ هر ملت است که فرهنگ آن ملت را هم رقم می زند ،این ملت ها هستند که تاریخ را می نویسند 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( چهارشنبه 84/11/26 :: ساعت 12:42 عصر )
»» چه کسانی تاریخ را می نویسند؟

تاریخ را آنانی می نویسند ، که جلوی ظلم ،استبداد ،استعمار،زور ، تجاوز ،ایستادگی می کنند ، یا آنانی که مصالحه می نمایند ،به هر نوعی تاریخ نوشته می شود ،چه آنانی که ایستادگی می کنند وچه آنانی که مصالحه،مهم ارزش انسان ها است ،آنانی که می خواهند با کلمات بازی کنند ، منافع انسان ها را به نفع خودشان و کشورشان چپاول نمایند ، دام استعمار را بگسترانند ،تا به توانند منافع خود را در قسمت های مهم اقتصادی حفظ نمایند ، برای رسیدن به این منافع به هر حیله ایی دست می زنند و فرم دوستانه وخیرخواهانه به آن می دهند .

اگر کسی در مقابلشان ایستادگی نمود همه گزینه های موجود در راستای از میان برداشتن آن، به کار می برند ،تا بتوانند او را از سر راه خود بردارند (نمونه کودتای ۲۸ مرداد دولت دکتر مصدق)همان طوری که شاهد هستیم حقی را از ملتی سلب می کنند وهمان را به ملتی دیگر می دهند در صورتی که این حق قانونی آن ملت است نمی توان ازشان گرفت یا برایش حد تعیین نمود ،به نظر زور گویان قوم ها با هم تفاوت دارند از بعد های مختلف ،منطقه زندگی ، ذخایر زیرزمینی ،آب وخاک ، رودخانه های در جریان ، تولیدات صنعتی ، نظامی ،فرهنگ زندگی کردن ،آنانی که با هاشان مصالحه می کنند همراهشان هستند اگر مزورترین افراد روی زمین هم باشند (صهیونیست ها )چون با زور مداران مصالحه نموده و منافعشان را حفظ کرده اند با آنها هستند .

در مقابل افرادی که حقوق خود را خواستارند مورد هزاران اتهام قرار می گیرند ، مامور کشتار جوانان، ضدبشر ،حیله گر ،چرا؟ بدلیل اینکه نمی خواهند حقوق حقه خود وملتشان را در اختیار استعمارگران ، زورگویان ، متجاوزان بگذارند .حال شما مردمی که می دانید بگویید تاریخ را چه کسانی می نویسند ، زورگویان ،مظلومان ،یا ساده اندیشان نا بخرد ، چه کسانی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( چهارشنبه 84/11/26 :: ساعت 12:39 عصر )
»» این بار

این بار از چه و که می خواهی بگویی

از خودت نامردمی هایت

از دریدن سینه مادران زمان که طفل های در قنداق حود را برای مبازره با تو تربیت می کنند

از مردانی که در سیاه نامه های تاریخ صدای حق طلبیشان به گوش آسمان هم رسیده است

از که می خواهی بگویی از مردی که نان ندارد اما غیرت مردانگی هایش ضرب المثل خاص وعام است

از نفاق از دورویی از فتنه های موجود با پوشش اسلامی از چه می خواهی بگویی که من و تو ندانیم .

بیا یک بار هم که شده است از راستی بگوییم از دوستی وعشق های زنده تاریخ

چه میشود اگربا هم باشیم وبه جایی دو رویی صاف وصادق باشیم .خودمان را برتر از دیگران ندانیم چه میشود

چقدر خوب میشد اگر مردمان را با خود یک سان می دانستیم وهیچ گاه برتری را احساس نمی کردیم هیچ وقت نمی گفتیم من بلکه همواره می گفتیم ما با هم هستیم وتا آخر هم با هم خواهیم بود .

همین نفاق ودو رویی بود که مسلمانان فرزند پیامبر خود را در صحرای کربلا سر بریدند و افتخار هم کردند ولی وقتی با عوامل خارجی مواجهه شدند تازه متوجه شدند که چه کار نا پسندی را انجام داده اند برای همین هم بود که مسیحیان گفتند مسیح را مسیحیان به صلیب نکشیدند ولی مسلمانان مسیح خود را به صلیب کشیدند کی می خواهیم به این نقطه برسیم وامام خود را بشناسیم و همراه امام خود باشیم کی ؟



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( جمعه 84/11/21 :: ساعت 9:36 صبح )
»» آهنگ می زند

امشب دلم به هوای تو آهنگ می زند

زخم زبان به مردم صد رنگ می زند

گویند حدیث عشق به پروانه گفته ام

دل خود حدیث کینه به آهنگ می زند

امروز روز حادثه را در حریم عشق

یک چند ثاینه است که با چنگ می زند

با دلستان خود نتوانم قصه گفت

زیرا به قصه دل من آنگ می زند

رسم وفا نتوان بست با رقیب

هر چند بی وفا تر از این ننگ می زنذ

گویا درست نیست بگویم حکایتی

دریای خون نگر که چه آهنگ می زند

بهر حساب عشق ز پروانه کن سئوال

پاسخ به هر دو صورت، آهنگ می زند

شوری به پا نمود دل تنگ وخسته ام

یک ریز باده خورده و آهنگ می زند

دل در مراسم تدفین جسم خود

آهنگ سوزناک را به صد رنگ می زند

بعد از وفات عشق به پروانه ها بگو

این مرگ عشق نیست که آهنگ می زند



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( سه شنبه 84/11/18 :: ساعت 11:28 صبح )
»» قصه

قصه این گونه نبود

یک حدیث کهنه بود

از قدیم

از دورهای دور

از همان روزی که احمد صوت قرانی سرود

کینه ها جان دیگر گرفتند

و صدای صوت قران را هدف کردند

تا محمد بود آتش زیر حاکستر نهان بود

چون به حق پیوست

اولش حق فدک ضایع نمودند

صورت وپهلوی دختش در هم شکستند

علی را خانه نشین کردند

وآنگاه کمر بر قتل او بستند

حسن را با هزاران خدعه ونیرنگ

در بستر خوابش دریدند

و اکنون نوبت سالار دین بود

تا به خونش در کشند لیک این بار حسین فریاد زد

مسلمانان به پا خیزید

که طلم بیداد می کند

برای چاره این کار حسین  در خون کشیدند

اینسان عشق را آفریدند

 کربلا را

و شهادت را



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( دوشنبه 84/11/17 :: ساعت 11:48 صبح )
»» مرثیه

 که بگویم که خود نشناسی

از دریا بگویم

از زمین از آسمان

از تیک تیک ساعت که دهد آواز

برخیز کاروان منتظر توست

از رود خون در دشت جنون

از گل های سرخ به خون خفته

از که بگویم که ناشناس باشد

در این ماه خون از حسین باید گفت

از حماسه تاریخ خونین عشق

از به خون طپیدن شیعه

از حماسه ای برای احیای دین

از دفاع از حقوق پایمال شده

از مرثیه کربلا از زینب یا سجاد

از کودکان فراری در صحرای بی آب

از اسارات از کربلا تا انتهای تاریخ شیعه

از سنگ پراکنی دشمن فاتح روز

یا از فاتح تاریخ از کدامین بگویم که تو نشناسی

از حسین می گویم که می نشاسی

 تاریخ خونین به دشت کربلا را

از زینب این استوره زمان را

از کسی بگویم که تاریخ کربلا را زنده کرد

از زینب

از زینب

تا تو بدانی که زینبی بودن یعنی تاریخ شیعه

در امتداد زمان جاری نگهداشتن

یعنی محرم را تا انتهای زمان بردن

یعنی عشق را ستودن

آغاز خدا شناسی وخود شناسی

باور ها را باور کردن

از زینب که باور داشت حسین حق است  

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( یکشنبه 84/11/16 :: ساعت 11:0 صبح )
»» رخ دلبر

مست از رخ میگسار عشقم یارب

در بند و اسیر نای عشقم یارب

گویند به کوی دلبران باید شد

رفتم به کوی دلبران عشقم یارب

مست از می ناب بی ثواب تو شدم

افتاده کوی پر ز خاک تو شدم

هنگام وصال دست دیگری بگرفتی

از جور تو سر به خاک تو شدم

گویند به پروانه نگویید حرفی

از سوختن دلش نگویید نقلی

ما مهر سکوت بر لب خود زده ایم

از خلق خدا چگونه بندی طرفی

امید که روز وصل به پیمانه رسد

از خانه دوست دو پیمانه رسد

یک بهر سحر یکی برای افطار

هر دو ز بر دوست و میخانه رسد

ما شمع وجود خود به دلبر دادیم

رخصار نکوی گل به مریم دادیم

تشبیه نموده هر چه دل می خواهد

توجیه مثال دل به دلبر دادیم



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( یکشنبه 84/11/16 :: ساعت 10:59 صبح )
»» کاش میشد

 
کاش می شد یک سبد پر از شقایق داشتیم

کاش میشد خانه دل را چو دریا داشتیم

کاش میشد یک طلوع سرخ از گلهای ناز

در کنار خانه ای پر از محبت داشتیم

کاش میشد برگ های ریز ریز زندگی

در میان دشتی از جنس ولایت داشتیم

کاش میشد وقت تسبیح خدا وبندگی

جا نمازی پر ز تصویر حقایق داشتیم

کاش میشد می گشودیم عقده های کهنه را

وز پس این عقده دریایی از دل داشتیم

کاش میشد در طلوع غنچه های سرخ گل

شبنمی اندازه احساس دریا داشتیم

کاش میشد بهر هر دردی دوایی داشتیم

مرحم زخمی به روی سینه سرخی داشتیم

کاش میشد عشق را در خانه ومی خانه ها

لا به   لای   پرده    ابهام   و  رویا   داشتیم

کاش میشد یک سبد از لاله های عاشقی

در میان هر دو دستان پر از گل داشتیم

کاش میشد عشق را با دو تصویر جدا

در کنار هم میان باغ گل ها داشتیم

اسداله پورهاشمی ۱6/۱۱/۸۴ مسجدسلیمان

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( یکشنبه 84/11/16 :: ساعت 10:58 صبح )
»» بازم سر زد

باز هم ایام خوب ونشاط بخش ماه ذیحجه رو به پایان است ومحرم این ماه خون وقیام حسینی در راه است ، ماهی که همه اش تلاش است برای رسیدن ودیدن ، خواندن سرود های عاشقانه حسینی وبر سر وسینه زدن ها تا در این ایام یاد آوری کنیم که هستیم تا جهان هست ویاد حسینی ، این قیام پیام آور روز های سخت از میان رفتن یک دین است یک ایمان است ومردان حق در این روز قیام کردند تا به دنیا برسانند پیام خونین خود را وبگویند هستیم تا هستی هست واین گونه است که امروز پیروان جدش وشیعیان پدرش که تمام تلاش خود را می نمایند تا پا برجا باشد این قیام خونین وبه دنیا بفهمانند که حسین استوره ایی است جاودانه وما امت محمد(ص) هر سال این ایام محرام وعاشورای حسینی را پاس می داریم وتا می توانیم این بزرگ داشت را پاس می داریم به همان شکلی که خواسته همه مردم است وبدون کوچکترین خواسته ایی بیرون میشویم وندای کمک خواهی حسین را سر می دهیم ومی گویم این مردان و زنان دنیا دوست بدانید وآگاه باشد که قیام حسین برای من مسلمانان همه اش حماسه است از جنگ تا زندگی از پاکی تا رستن ورسیدن به خدای خود که همیشه می دانیم از این طریق است که بهتر وزودتر به خدای خود می رسیم از همه مردم مسلمان جهان می خواهم که در ایام ماه محرم بی ریا بیرون شوند واز پاسداری حریم خدا در حد توان خود دفاع نمایند تا شاید این دنیا مادی واین انسان های مادی پرست بفهمند که اسلام یک دین محکم واستوار است وبه تما پیروان خود استواری را آمزش داده است تا در برابر زور دفاع نمایند وهیچ وقت کوتاهی نکنند که اگر کوتاهی کنیم دنیا دوستان همه چیز ما را به یغما خواهند برد وما را به ورطه نابودی خواهند کشید از همه مسلمانان جهان می خواهم در هر جای این دنیای پهناور هستند این ایام را گرامی بدارند وقیام حسنی را به گونه ایی واقعی به جهان معرفی نمایند تا به پیروان حسینی اضافه شوند موفق وجاری باشید

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( شنبه 84/10/24 :: ساعت 7:7 عصر )
»» دلکی

دلکی داشتم درسینه آیینه ها

پر ز خون حادثه .....پر ز اندوه بزرگ بی کسی

در بیابانی پر از گرگان وحشی

با خودش آهسته می گفت .....می رسد روزی که آرام شود

گرد باد لحظه های بی کسی

تا مرا بردارندم از این جای تنگ

بگذارند میان دو سنگ هم سنگ

و به کوبند بهم دل من را با سنگ

روز ها رفتند وشبها طی شدند

لیک تنهایی ز ما بیرون نرفت

گفتگویی با خود دل داشتم

تا شاید این خانه را دل پر کند

بازهم ممکن نشد قصه ما رفت ورفت

درد دل آسان نشد

این دلک تنها بیفتاد گوشه ایی

هی بخورد خون جگر از ریشه ایی

تا که شاید روزگارش سر رسد

این دلک آهسته بر منزل شود

خانه را از نو بیاراید چو گل

میهمان خود شود چون نقش گل

مهربانان مهربانی ها کنند

این دل تنها ی من درمان کنند



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( شنبه 84/10/17 :: ساعت 10:13 صبح )
<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ورق پاره ها
غدیر
باور
باور
باور
دوباره بر گردیم
رسید فصل بهار
نظری سوی خدا
ایستاده
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 4
>> بازدید دیروز: 5
>> مجموع بازدیدها: 94649
» درباره من

ورق پاره هایم

» آرشیو مطالب
تابستان 1387
پاییز 1386
تابستان 1386
تابستان 1385
بهار 1385
زمستان 1384
پاییز 1384

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
نامه گشوده عشق
تا بینهایت
ساقی

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب