سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از آن هنگام که حق را به من نمودند در آن دو دل نگردیدم . [نهج البلاغه]
ورق پاره هایم
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» هر دو

صبح اول قدم آهسته

این  مکان دایره ایی از خطراست

مرگ پروانه خبر از دل پر خون شمع

می دهد سایه تردد نگاه

می برد با خود تا رساند به باد

این خبر جانکاه را و

بگوید با باد

دوش پروانه زجان مایه نهاد

تا سحر گردوجود شمعی

جان سپارد به خدا و

بگوید با خلق عاشقی این سان است

هیچ کس حق ندارد تا بگوید سخنی

یا بیاراید نقشی

یا به تصویر کشد کوره رهی

و بخواهد با خود ببرد تا پشت باران بهاری این درد

عجب است خفته بیدار زمان

خوب می داند نقش تصویر چه نقشی عجب است

بار دیگر شمع روشنگر این دریا است

خود پروانه گرفتار همه دل مرگی

بال وپر را داده

دگرش نیست هدف جز رسیدن به دوست

به همان دوست که از روز ازل

عهد بستند با هم

تا بگردند گرد شمعی

و بسوزند تمام هستی

یا به آتش بکشند عشق و جنون

بنویسند که این گونه نبود

عاشقی یعنی دوستی بی غل و غش

نابتر از ناب

حکم تصویر دگرگون شده در یک قاب

می توان گفت که پروانه خریدار دل مجنون شد

شمع هم روشنی بخش همان دل

در نهایت هر دو باهم

یک بسوخت و دگر جان به باخت

مسجدسلیمان ??/?/?? اسداله پورهاشمی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( شنبه 87/6/16 :: ساعت 8:59 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ورق پاره ها
غدیر
باور
باور
باور
دوباره بر گردیم
رسید فصل بهار
نظری سوی خدا
ایستاده
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 11
>> بازدید دیروز: 3
>> مجموع بازدیدها: 93072
» درباره من

ورق پاره هایم

» آرشیو مطالب
تابستان 1387
پاییز 1386
تابستان 1386
تابستان 1385
بهار 1385
زمستان 1384
پاییز 1384

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
نامه گشوده عشق
تا بینهایت
ساقی

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب